شاعرانه

شعرهای من

شاعرانه

شعرهای من

جانان من

نوبتم کی می رسد جانان من 

 

زآن تمام گردیده عمر و تاب کم  

 

 

  

گفت ؛ ای بنده بی تابی ز چیست؟ 

 

این همه ناله و کم خوابی ز چیست؟ 

 

 

  

گفتم: از درد فراق و دوری است 

 

ارج و قربی  آنچنان و اینچنین مهجوری است 

 

 

  

گفت: من بینم تو را نزدیک خویش 

 

گر حفظ کنی جایگهت در پس و پیش 

 

 

  

گفتم: ای جانا نظر بر ما فکن 

 

این« پرنده » را دگر نیست بال و پر 

  

 

نظرات 2 + ارسال نظر
مهریار 1387/09/28 ساعت 03:57 ب.ظ http://mehryar.blogsky.com/

خیلی زیبا و با معنیه دوست من شما استعداد شگفتی دارید اما سعی کنید توی رعایت وزن وسواس داشته باشید تا استعدادتون مزمحل نشه . بازم میگم خیلی خیلی عالیه ادامه بدین . مطالعه هم که دیگه جای خودشو داره هرچی بخونین بازم کمه :)

فرانک 1387/09/28 ساعت 07:07 ب.ظ http://parvanak.blogsky.com

سلام.اول مرسی که بهم سر زدید.
دوم شما چه شعرهای خوشگلی میگید.
سوم باکمک هم میتونیم عشق الهی رو یکبار دیگه توهستی زنده کنیم الهی که خودش کمکمون کنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد